فهرست عناوین مطلب
سند چیست؟ آیا تنها آن نوشته که طبق مقررات قانونى تنظیم شده، سندیت دارد. آیا تنها آنچه به صورت ادعاى مکتوب درآمده، سند محسوب مى شود ؟ آیا تنها گزارش رسمى مأموران، استناد پذیر است؟ جز این گونه اساسِ اثبات، چه چیز دیگری را می توان به مثابه سند به رسمیت شناخت؟ آیا شهادت درست، سندیت ندارد؟ آیا نقش آفرینان پیکارهاى سیاسى، بازماندگان سازمان ها و جریانهای اعتراضى و شاهدان رویدادهاى اجتماعى، خود سند نیستند؟ سند زنده؟
صحت و سقم سند را چگونه میتوان تعیین نمود؟ چگونه میتوان یقین پیدا کرد که گزارش فلان مأمور امنیتی یا بهمان کارمند سفارت خارجی، دقیق و درست است. تا کجا و به چه میزان مى توان به یک ادعا، شهادت و گزارش، استناد کرد؟
از آنجا که بررسی تاریخ گذشته و منتقل کردن آن به نسل بعد در راهیابیهای آینده نقش برجستهای دارند، و از آنجا که جمهوری اسلامی برای پیشبرد اهداف سیاه خود با استفاده از جمعی از تحصیلکردگان و خادمین رژیم سابق و نیز با استفاده از قلم روشنفکران از چپ بریده، دست به تاریخنگاری و در عین حال تاریخ سازی برای خود زده است، ما برآن شدیم در ویژهنامهای که پیشرو دارید، به این پرسش ها بپردازیم. چهارچوب بررسی خود را به «سند» در جمهوری اسلامى ایران محدود ساختهایم. آنچه تاکنون توسط «مرکز بررسى اسناد تاریخى وزارت اطلاعات»، «دفتر ادبیات انقلاب اسلامى»،«موسسه اطلاعات و پژوهشهاى سیاسى»،«سازمان اسناد ملى»، «موسسه تحقیقاتى و انتشاراتى دیدگاه» و دهها مرکز نشر اسلامیِ وابسته به وزارت اطلاعات و… به صورت، خاطرات، اعترافات، تاریخ شفاهى یا کتبى، پژوهش سیاسى و تک نگارى انتشار یافته، موضوع بررسی ماست. به سریالها، فیلمهای سینمایی، آثار ادبی نیز البته سر زدهایم. از رهگذر ارزیابی کتابها و تصویرها، برآورد درجهى دقت و درستی آنها، چرایى گزینش اسنادى که درج و اسنادى که حذف شدهاند، و نیز برنمودن سازوکار پیچیدهى ارائه اطلاعات ناراست، ناسره و نابجا و درهم آمیزى دادههاى درست و نادرست، راه و روش تاریخ نگارى یا تاریخ سازى جمهورى را مورد کنکاش قرار دادهایم. تاریخ سازىاى که مهمترین مشخصهى تاکنونى آن بى اعتبار کردن دگراندیشان و دگرخواهان بوده است.
آغاز دفتر؛ دفاعیات بیژن جزنی و حسن ضیاظریفی؛ دیماه ۱۳۴۷
سالها پیش دوستی گفته بود که دو سند مهم در اخیار دارد؛ و قول داده بود روزی آن دو سند را برای انتشار در اختیار آرش قرار خواهد داد.
بعد از ظاهر شدن ثابتی در تلویزیون آمریکا، دوست عزیزم از ایران تلفن زد و گفت: حدس میزنم که در این مورد ویژهنامهای خواهی داشت. پس از شنیدن پاسخ مثبت من، محتوای آن دو سند را برایم تعریف کرد. لحظهای سکوت بین ما برقرار شد. او گفت: «باور کن سالها بود منتظر این بودم که دفاعیات با ارزش بیژن جزنی و حسن ضیاظریفی را در مجلهی آرش منتشر کنم؛ و امروز، روز موعود است. تلاش میکنم اصل دفاعیات را که به خط خودشان است، طی این یکی دو ماه، با مسافر برایت ارسال کنم».
دو ماه بعد، مسافری از آمریکا خبر داد که اسناد بدستاش رسیده است.
قرار شد هر زمان به امریکا رسیدم، برایم پست کند.
روزی که دفاعیات به دستم رسید، یکی از بهترین روزهایم بود. با ولع تمام آنها را سرکشیدم؛ دو بار.
از محمد رضا شالگونی، همکار عزیزم در مجله ی آرش، که از سالهای ۴۸-۱۳۴۷ تا ۱۳۵۷ در زندانهای مختلف رژیم شاه با اکثر بچههای گروه جزنی هم بند بوده، نیز درخواست کردم، نظر خود را بر این دفاعیات، بنویسد.
و امروز شادی خود از خواندن این دو سند تاریخی را با خوانندگان آرش، تقسیم میکنم؛ واین ویژهنامه را با دفاعیات بیژن جزنی و حسن ضیاظریفی آغاز میکنیم.
آرش