فهرست عناوین مطلب
مربیان مداح: سرداران سپاه با ورودشان به عرصهی فوتبال چنان فضا و گفتمان و حریمی به وجود آوردهاند که هیچکس را شهامت خروج از این دایره میسر نباشد. تنبیهات فوتبالی نظامیها گاه میتواند یک ورزشکار را به عرصهی نابودی کامل سوق دهد. مانند کاری که با مجتبی محرمی، کردند. اخیراً به بهانهی سالگرد پیروزی ایران بر استرالیا در برنامه نود گفتوگویی با ابراهیم تهامی مهاجم خوزستانی تیم انجام شد که پرده از این نوع تنبیهات بر میدارد. تهامی گفت: «مرا خط زدند. میدانید چر؟ مسئله این است که در آخرین سفر تیم ملی به هنگ کنگ به من گفتند -خبرچینها خبر بردهاند- جایی رفتهام که نباید میرفتم (سکس شاپ) و به همین دلیل مرا خط زدهاند. آنجایی که از آن سخن میگویند من و مهرداد میناوند با هم رفتیم. میناوند حتا داخل رفت و من در آستانهی در ماندم. اگر رفتن به آنجا اشکال داشت، چرا مهرداد به جام جهانی رفت ولی من نرفتم.» به یک دلیل ساده مهرداد میناوند مداح و قرآنخوان تیم بود. سالی که گذشت به بهانهی عاشورا و ایام محرم نشریات دولتی به موضوعی غیرورزشی اما پراهمیت پرداختند: مربیانی که خرج میدهند یا مداحی هم میکنند. از جمله غلام پیروانی، فرهاد کاظمی، امیر قلعهنویی، حسین فرکی، علی دایی، فیروز کریمی، محمد مایلیکهن.
به گزارش خبرآنلاین، امیر قلعهنویی هر سه شنبه به جمکران میرود. او بعد از تمام باخت و بردهای تیمش، همیشه نام امام زمان(عج) را به زبان میآورد. زیرزمین خانهاش در جردن را تبدیل به یک هیئت میکند و در مراسم اربعین حسینی تمام دوستان و آشنایان را دعوت. او یکی از بانیان هیئت سید الشهدا در نازیآباد هم به شمار میرود. امیر قلعه نویی پیش از آغاز یکی از تمرینات استقلال دقایقی با بازیکنان این تیم صحبت کرد. در گزارشی که سایت رسمی باشگاه استقلال هم آن را روی خروجی اش فرستاد، قلعه نویی خطاب به بازیکنان گفت: «از شما میخواهم قدر والدینتان را بدانید و به این مسئله توجه کنید که اگر به موفقیتی رسیدید دعای خیر این عزیزان بوده است. در احادیث هم داریم که روزی فردی به خدمت حضرت رسول اکرم(ص)رسید و گفت در کارش گرفتاری به وجود آمده است. پیغمبر فرمودند برو و برای پدرت که در قید حیات است کار خیری انجام بده. او رفت و دید که مشکلش برطرف نشده است. دوباره نزد پیغمبر رفت و گفت مشکلم حل نشده است. پیغمبر فرمودند برو و دوباره کار خیری برای پدرت انجام بده. گره آن مرد باز نشد و برای بار سوم خدمت حضرت رسول (ص)رسید و گفت چه کند. پیغمبر فرمودند باز هم برو و کار خیری انجام بده. دفعه سوم گرفتاری اش حل شد. آمد نزد حضرت رسول (ص)و تشکر کرد. پیغمبر فرمودند برای پدر سه بار کار خیر کردی و مشکلت حل شد، اگر برای مادر بود با یک بار کار خیر مشکل حل می شد. محمد مایلیکهن در اردوهای تیمش معمولا مراسم زیارت عاشورا، دعای ندبه و کمیل برگزار میکند. علی دایی نیز ارادت خاصی به حضرت ابوالفضل (ع) و حضرت زهرا(س) دارد. پیش از حضور تیم در زمین بازی، آنجا که بازیکنان حلقه اتحاد را تشکیل میدهند، علی دایی با ذکر نام حضرت ابوالفضل (ع) و حضرت زهرا(س) تیم را روانهی زمین میکند. او برای موفقیت تیمش نذر میکند، به مشهد و قم سفر میکند و تسبیح میاندازد. با خواندنِ گزارشی رسمی در این زمینه پروندهی فوتبال کثیف سرزمینمان را همچنان ناگشوده وا مینهیم: «تماشاچیان در التهاب میسوزند، اما او آرام و بیصدا آستینش را بالا میزند. به گوشهای از رختکن میرود، جایی که میتواند به طور کامل از هیاهو دور باشد. وضو میگیرد، دست میکند در جیبش و قرآن جیبیاش را بیرون میآورد. ورق میزند، روی یکی از صفحات میایستد و زمزمهکنان آیات را میخواند. این عادت همیشگی اوست. بازیکنان به خوبی میدانند او در این دقایق تنهاست، نمیخواهد با کسی حرف بزند و تنها میخواهد قرآن بخواند. علی دایی کسی را مجبور نمیکند کنار دستش بشیند و با او همراهی کند، شهریار دوست دارد در خلوت خودش بنشیند. او ۵ تا ۱۰ دقیقه قرآن میخواند و بعد به بازیکنان میپیوندد. هفته ای یک بار به شاه عبدالعظیم میرود و گهگاه به امام زاده صالح در تجریش سر می زند. دایی نزدیک به ۳ سال قبل، با یک دنیا اشک و حسرت به این امامزاده رفت تا شاید در روزهای سخت زندگیاش بتواند لحظاتی آرام بگیرد. بعد از شکست تلخ به عربستان (مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰) در آزادی و اخراج دایی از سرمربیگری تیم ملی، او راهی تجریش شد تا در این امامزاده برای ساعاتی آرام بگیرد و از هیاهوی شکست فاصله بگیرد. دایی شاید هرگز تصور نمیکرد حباب آرزوهایش اینگونه بترکد و در اوج به فرش برسد. شاید او باید مانند دیدار کره جنوبی، قبل از مسابقه راهی مشهد مقدس میشد تا تیم ملی موفق شود اما پیش از دیدار عربستان این کار را صورت نداد تا در میان ناباوری آزادی، ایران ببازد و به سقوط نزدیکتر شود. دایی عادت تسبیح انداخت روی نیمکت را در تیم ملی هم فراموش نکرد. او تسبیح معروفش را از مرحوم آیت الله بهجت گرفت؛ کسیکه به دایی توصیه کرده بود برای موفقیت تیمش صلوات بفرستد. جریان دیدار او و شیخ روحانی به دلیل اس ام اس هایی بود که یک رمال معروف برای سرمربی سابق سایپا میفرستاد. در آن روزهای او مربی و بازیکن سایپا بود و تیمش در آستانهی قهرمانی قرار داشت. پیش از بازی این تیم و پگاه در هفته های آخر لیگ برتر یک رمال معروف اس ام اسی مشکوک به او ارسال کرد در آن نوشته شده بود: «یا به من پول بده یا تیمت قهرمان نمی شود.» ناکامی در هفته های بعدی لیگ برتر دایی را بر آن داشت تا چند گوسفند در تمرین سایپا قربانی کند اما ظاهرا کلید این معما در دست آیت الله بهجت بود. دایی از آن روزها نقل می کند: «من به ایشان مراجعه کردم و مثل تمام مردم، به بنده هم دو دقیقه وقت دادند. وقتی مشکلم را گفتم، ایشان فرمودند اگر در بازیها ذکر بگویم و تسبیح بیاندازم، مشکلی وجود نخواهد داشت.» دایی به لحظهای اشاره میکند که در صف نمازگزاران پشت سر آیتالله بهجت ایستاد و به او اقتدا کرد: «احساس عجیبی داشتم، مو به تن سیخ شده بود.» اما در دیدار با عربستان کاری از تسبیح جادویی برنیامد و …. همهی دستان آلوده است.