تنها صداست که می ماند
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است!
(فروغ فرخزاد)
صدای صلابت حمید اشرف، صدای شور تقی شهرام در دیداری بیدیدن، از پشت پرده که از زمانهای دور به امروزِ ما رسید، در حالی که هر دو پرنده دیگر در میانمان نیستند؛ اما صدایشان همواره یادآور پرواز است. پرواز برای آرمانی که از منظرِ آنان دست یافتنی مینمود؛ اگرچه راهیابی به آن از درههای خوف میگذشت و از پرواز در آسمانی سیاهِ از ابر. اما اینان پرندههایی بودند که باکشان نبود، نه از سیاهی و نه از دوریِ راه، چرا که بر خواستهای پای میکوبیدند که به گمانشان برای خلق و مردمشان مژدهای در پی داشت.
تحلیل از راهکارها در نگاه ما تنها به عهدهی تاریخپژوهان نیست و همه آنها که بر لزوم برقراری آزادی- برابری در همهی جوامع باور دارند نیز می توانند و باید در حد توان خود نگاهی و اندیشهای مجدانه بر این راهکارها بکنند. هم چنین درسگیری از تجربهها نیز یاورِ همهی پای در راهان است. در همین راستا بود که با استقبال از ابتکار دوست و همکار ارجمندمان تراب حق شناس مبنی بر عمومیکردن این دیالوگ که بعد از گذشت سی و پنج سال و امروز چه بسا بیش از دیروز برای ما درسآموزی دارد، بر آن شدیم تا برخورد تنی چند از شاهدان و پای در راهان آن دوران که از سختیِ راه جان به در بردهاند را به این دیالوگ، منعکس کنیم: ناهید قاجار، تراب حقشناس، تقی روزبه، مرضیه تهیدست شفیع (شمسی)، اصغر ایزدی، گروهی از کنشگران چپ، مجید عبدالرحیمپور، نقی حمیدیان، ناصر جوهری، ناصر پایدار، توکل، فریبرز سنجری ، روبن مارکاریان و ….
این پرونده هم چنان باز است و چشم آرش در انتظار روشنگری های بیشتر در بارهی این رویداد مهم چپ ایران.
تحریریه آرش